مطهری؛ شهید سترگ اندیشه و مكتب


 





 
بر اهل فن پوشیده نیست كه استاد مطهری قبل از هر نوع تخصص علمی یك فیلسوف بود. یعنی در مقام مقایسه معلومات متنوع باید او را متخصص در فلسفه اسلامی دانست. او به سایر علوم مانند فقه، اصول تغییر، حدیث و تاریخ از همه دید می‌نگریست. در هر مبحثی وارد می‌شد. زیر بنای فكری او فلسفه بود و از همین دیدی به عنوان اصل مسلم غیرقابل تردید كه ریشه همه علوم است آن مبحث را طرح می‌كرد. در عین حال اصرار و بلكه تمایل نداشت اصطلاحات فلسفه را به كار برد و جا و بیجا وارد معقولات گردد.
او هرچه می‌گفت و می‌نوشت برایش به صورت معقول درآمده بود. از فلسفه به شدت دفاع می‌كرد و نقد منتقدان را داوری سطحی وجود فكری و نشای از عدم نیل به اعماق فلسفه و لمس نكردن ژرفای آن میدانست. او اصرار داشت كه بسیاری از مسایل ماوراءالطبیعه مانند ربط حادث به قدیم، حقیقت روح و نفس، اثبات واجب الوجود جز از راه فلسفه میسر نیست متد فلسفی او فلسفه متعالیه ملاصدرا بود و آن را به طور مستوفی از محضر امام امت آموخته بود.
به جرأت می‌توان گفت مرحوم استاد مطهری از اسلام و حقایق آن با تمام وجود دم می‌زد و در اندرون خود جهانی از معرفت و بینش اسلامی بود و عشق به اسلام با روح او عجین گردیده بود و حقیقتاً خدایش را با آن عشق می‌پرستید. او با اسلام زندگی می‌كرد و با اسلام تنفس می‌كرد، هر چه درباره اسلام می‌گفت و می‌نوشت از اعماق روحش سر می‌زد و از سویدای دلش برمی‌خاست و هنگامی كه می‌دید دانشمند متفكری مانند «اقبال لاهوری» از اسلام و قرآن دكتر «یونس اپیكچی» از اساتید مجرب دانشگاه‌های ایران و آلمان و برنده جایزه خوارزمی سال 1377 در بخش بین‌المللی است وی از سال 1359 تا امروز در آلمان به سر می‌برد و به عنوان مدرس، محقق و سرپرست دانشكده شیمی در دانشگاه گینس آلمان فعالیت می‌كند.
فرصت را مغتنم شمردیم و با استاد كه چندی قبل به ایران آمده بود گفت و گویی انجام دادیم كه آن را در زیر می‌خوانید: «آقای دكتر شما به عنوان كسی كه سال‌ها، استاد دانشگاه‌های ایران و آلمان بوده‌اید، تفاوت‌های آموزشی چنان عاشقانه دم می‌زد مسرور می‌گردید.
نكته قابل توجه آن كه استاد مطهری به همان اندازه كه در فلسفه اسلامی متبحر بود، از فلسفه و مكتب مادی به كمك ترجمه‌های فارسی و غربی و با تماس با اهل فن اطلاع یافته بود و در رد و ابطال آن قلم می‌زد و مسلماً نوشته‌های وی و استادش «علامه طباطبایی در ایران و شاید در سراسر ممالك اسلامی در مقابله با مكتب در ماتریالیسم دیالكتیك در بالاترین سطح علمی جای دارد.
اندیشه و مشی سیاسی و اجتماعی شهید مطهری ناشی و مقتبس از ایدئولوژی اسلامی و نحوه برداشت او از تعالیم اسلام بود. او را باید یك عالم اسلامشناس و یك مصلح روحانی دانست كه به شیوه صد در صد اسلامی بودن دنباله روی از غرب یا التقاط میان اسلام و شیوه‌های غربی طالب اصلاح جامعه بود از راه اصلاح حكومت و روحانیت مثل این‌كه این حدیث شریف نبوی را نصب العین خود قرار داده بود در صنفان من امتی اذا صلحا امتی بالامراء و العلماء» تمام فعالیتها و كوشش‌های سیاسی و اجتماعی او در این خلاصه می‌شد. آثار و تألیفات با توضیحاتی كه شرح آن را بیشتر خواندید، در حد مسیر میسر، به كندوكاو در پیرامون آثار استاد شهید سترگ اندیشه و مكتب می‌پردازیم: اسلامی بودن، وی همواره به اسلام می‌اندیشید و اثری و فكری جز اسلامی از او سر نمی‌زد لهذا كلیه آثار او حتی نوشته‌های فلسفیاش اسلامی است. درحالی‌كه نویسندگان مشهوری مانند طه حسین، عباس عقاد و گروهی از نویسندگان خودمان را می‌شناسیم كه اثر اسلامی هم دارند اما نوشته‌های دیگر هم فراوان دارند مرحوم مطهری چنین دو كشور را چگونه ارزیابی می‌كنید؟ در آلمان سیستم آموزشی حالت كاربردی دارد. در آنجا دانشجویان، تنها در حدود 40 تا 50 واحد تئوری دارند. همه كارها عملی است. در ایران دانشجو در آزمایشگاه با دستورالعمل، كار می‌كند اما در آلمان یك موضوع به دانشجو می‌دهند و می‌گویند خودت برو و تحقیق كن و نتیجه را بیاورد، سیستم فعلی برای دانشجویان ایرانی بسیار مضر است.
چرا كه مثلاً در رشته شیمی دانشجو باید مواد و خاصیتها آن را كاملاً بشناسد. می‌پرسم چند نفر از دانشجویان شیمی را می‌شناسید كه قادر بود و یك نویسنده متعهد اسلامی بود. مكتبی بودن، او همواره با توجه به مكتب و ایدئولوژی اسلامی چیز می‌نوشت و چه بسیار كسانی كه همواره در راه اسلام می‌گویند و می‌نویسند اما كار آنان محتوای مكتبی ندارد و در مقام تجزیه و تحلیل به یك بینش خاص مكتبی منتهی نمی‌شود پیداست كه این امتیاز چیزی علاوه بر امتیاز اول است.
هماهنگی با نیازها، او هیچگاه بر سبیل تفنن و سرگرمی قلم به دست نمی‌گرفت بلكه نیازهای را می‌سنجید و ملاحظه می‌كرد كه چه كتابی جایش خالی است و در كدام زاویه از فرهنگ انقلابی اسلام خلأ وجود دارد همان را پر می‌كرد و لهذا كاری كه شخص دیگری منطق با مكتب به شایستگی انجام داده بود و نیاز مبرمی به نوشته دیگری در آن باره احساس نمی‌شد بیجهت در آن وقت صرف نمی‌كرد مگر این‌كه آن كار انجام یافته را ناقص و غیر وافی به نیاز روز تشخیص می‌داد كه البته به فكر چاره می‌افتاد استاد مطهری سخت به این نكته توجه داشت و در اغلب نوشته‌های خویش به آن اشاره می‌كرد. ضرورت این نیاز را از زبان خودش بشنویم، این بنده از حدود بیست سال پیش كه قلم به دست گرفته مقاله یا كتاب نوشتهام تنها چیزی كه در همه نوشته‌هایم آن را هدف قرار داده‌ام حل مشكلات و پاسخگویی به سوالاتی است كه در زمینه مسایل اسلامی در عصر ما مطرح است. این بنده هرگز مدعی نیست كه موضوعاتی كه خودش انتخاب كرده و درباره آن‌ها قلم فرسایی كرده است لازم‌ترین موضوعات بوده است تنها چیزی كه ادعا دارد این است كه به حب تشخیص خودش از این اصل تجاوز نكرده كه تا حدی كه برایش به چنین كاری باشند الان اساتید و دانشجویان ایران وقتی در آزمایشگاه به مشكلی برمیخورند، وقتی فلان ماده را ندارند، پروژه را متوقف می‌كنند و منتظر می‌مانند تا این ماده از خارج وارد شود درحالی‌كه می‌توانند این ماده را در داخل كشور تولید كنند.
نكته دیگر این‌كه در ایران دانشجو نمی‌داند دنبال چیست؟ دانشجو باید بداند كه مشغول یادگیری چه چیزی است باید رشتهاش را بشناسد وگرنه سرخورده و دلسرد می‌شود. مهم نیست كه چند تا مقاله داشته است. بلكه مهم، آن است كه این مقالات كجا چاپ می‌شود و چه نیازی را در كشور مقدور است در مسایل اسلامی «عقده‌گشایی» كند و حتی الامكان حقایق اسلامی را آن چنان كه هست ارائه دهد فرضاً نمی‌تواند جلو انحرافات عملی را بگیرد. باری حتی الامكان با انحرافات فكری مبارزه نماید مخصوصا مسایلی را كه دستاویز مخالفان اسلام است روشن كند و در این جهت «الاهم فالاهم» را لا اقل به تشخیص خود رعایت كرده است (مقدمه كتاب عدل الهی)
- انقلابی و حماسه آفرین بودن: استاد مطهری كه طبیعتاً انقلابی بود نوشته‌هایش حتی آثار فلسفی او هم تحلیلگر یك انقلاب و آرمانبخش و حماسه آفرین است نه یك انقلاب سیاسی و اجتماعی كه انقلاب فكری و مكتبی كه خواننده بخواند و بفهمد و پس از فهمیدن در جهت روح حماسی خود را در جامعه از دست داده است باید این روح حماسی را دوباره در كالبد مسلمانان دمید تا به اسلام مباهات كند و با غرور اسلامی به حركت درآیند. یعنی همان حالت كه در ایران و تا حدودی در جهان اسلام پس از انقلاب اسلامی به چشم می‌خورد.
- تحقیقی بودن، وی قلم روی كاغذ نمی‌برد مگر این‌كه هدفش تحقیقی درباره مسأله‌ای بود و تا به طور دلخواه آن مسأله با دلیل و برهان برای خودش روشن نشده بود آن را عرضه نمی‌كرد در نوشتن و نشر هرچه به نظرش می‌رسید عجله و اعتماد نمی‌ورزید. بدون صرف وقت لازم و متناسب با هر مسأله و اعتماد نمی‌كرد چه برسد به این‌كه بدان مباهات و فضل فروشی كند.
- جامع‌الاطراف بودن، مطالب را به طور جامع و مانع و به اصطلاح جامع‌الاطراف مورد بحث قرار می‌داد، و اطراف و جوانب و نتایج و برداشت‌هایی كه ممكن است به غلط از آن‌ها بشود در نظر می‌گرفت و جای سوال برای خواننده باقی نمی‌گذاشت.
- عواطف را در نظر گرفتن در هنگام انتقاد احساسات و عواطف طرف مخالف را در نظر می‌گرفت و احتیاط لازم را در كیفیت طرح مسایل اصلاحی و انتقادی رعایت می‌كرد تا بیش از آنچه لازمه یك انتقاد سالم و سازنده است با طرف خود برخورد پیدا نكند و مخالفان را بیجهت علیه خود نشوراند. نمونه این احتیاط كاری را در مقاله، «مشكل اساسی سازمان روحانیت» و انتقاد از گروهی كه دست به تأویل نادرست قرآن می‌زنند می‌توان دید.
حسن اسلوب: عبارات و جملهها در سراسر آثار استاد مطهری یك نواخت، همدست، حكم، ساده و دلنشین است از تطویل و یا اجمال گویی بیجا و به كار بردن الفاظ و اصطلاحات علمی نامفهوم برای نوع خوانندگان اجتناب گردیده و حتی الامكان جمله‌های عربی ترجمه شده است. از لحاظ نظم و ترتیب و فصل‌بندی و به تبویب ابواب و نحوه ورود و خروج از مطلب، بسیار دقت به كار رفته و به بهترین وجه در نظر گرفته شده است همانطور كه در انتخاب عناوین اسامی كتب ذوق و سلیقه كافی مبذول گردیده است. - بكار بردن تغییرات نو و ابتكاری: استاد مطهری گاه به گاه در تعبیرات، ابتكار و نوآوری هم دارد مانند «عوام‌زدگی» سال‌ها سنی بود و بعداً شیعه شد و از این قبیل ...
تنوع، و در نظر گرفتن همه اقشار: كمتر اتفاق می‌افتد كه نویسنده‌ای در رشته‌های مختلف چیز بنویسد و در همه رشتهها به خوبی از عهده مطلب برآید به طوری كه نزد متخصصان آن رشته از اعتبار و ارزش كافی برخوردار باشد. از شیخ بهایی نقل می‌كنند كه گفت، غلبت كل ذی فنون و غلبنی ذو فن واحد» یعنی بر دانشمند دارای چند فن غلبه كرد اما دانشمند متخصص در یك فن بر من غلبه كرد.
این یك حقیقت است كه ابعاد علمی انسان محدود است، و فوق كل ذی علم و علیم، و كسی كه در چند بعد مختلف علمی زحمت كشیده نمی‌تواند در برابر كسی كه تنها عمرش را در یك رشته صرف كرده عرض وجود و اظهار لحیه نماید اما مثل این‌كه استاد مطهری تا حدی این قانون را شكسته و حسابها را به هم ریخته است و در هر رشته از عقلی و نقلی چیز نوشته و در سطح تخصص می‌باشد.
مخلص كلام آنكه آثار استاد مطهری به منزله چارچوبی برای این انقلاب بیسابقه و عقیم و بیانگر سیر علمی و فكری و الهامبخش ایدئولوژی آن و منبع موثقی برای جویندگان و محققان در تاریخ باقی خواهد ماند و نام مطهری را برای همیشه همراه نام انقلاب اسلامی جاوید خواهد ساخت و او كه به شهادتش جاوید است. به علمش و آثارش نیز جاوید خواهد ماند همان طور كه خود او گفته است: عالم: از راه علم و از كانال علم به جامعه می‌پیوندد.
مخترع، از راه اختراعش به جامعه می‌پیوندد. معلم اخلاق از راه اندرزگویی به جامعه می‌پیوندد. و شهید از راه خون خودش به جامعه می‌پیوندد و بدین وسیله خود را جاودان می‌سازد یعنی خون جاوید در اجتماع به وجود می‌آورد.
منبع:نشریه سیاست روز، 12/02/1380، استاد مرتضی مطهری.
ارسال توسط کاربر محترم سایت :j133719